Hole

آخرین مطالب

۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

شنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۷، ۱۲:۰۹ ق.ظ

سیبک

این پست ادیت شد.

1. یادمه اول دبیرستان، یه عکسی گرفته شد که بعدا منو به فکر فرو برد. زنگ پژوهش، تو آزمایشگاه فیزیک که کفِش یه حالت لیزی هم بود، یه روز یکی از دوستام افتاد زمین. درحالی که همه (حتی خودش) یک عالمه داشتن به این اتفاق (که به نظرم هیچ بخشیش خنده دار نبود واقعا!) می خندیدن، وقتی هنوز رو زمین بود یکی دیگه از بچه ها ازش عکس گرفت. گوشه ی عکس دست من که به سمتش دراز شده بود تا کمکش کنم بلند شه هم افتاده بود!
دقت کردم، دیدم این دست من، که نه به سمت هرکسی، اما به سمت افرادی دراز میشه، تا گرفته بشه، و عمدتا اونو بلند کنه، و هم سطح بشیم، به این امید که رها نشه و از اونجا به بعد با کمک هم بالاتر بریم، چیز عجیبیه. و عجیب تر اینکه تا حالا اونجوری که میخواستم گرفته نشده.🤔 میترسن ازش?نمیدونم شایدم یکم ترسناک باشه!



2. این محصولات غذایی که ما تولید می کنیم چقدر حس بدی دارن گاها، فرض کن هی منتظر باشی و دعا کنی زود تر خورده بشی، قبل از اینکه فاسد بشی و بی مصرف!
دیروز یه سیب برای خودم نصف کرده بودم، یه تیکه اش تو بشقاب پشت سرم مونده بود، یادم رفته بود که نخوردمش.دیگه بعدا که دیدمش بیچاره روش یکم خشک شده بود. دلم سوخت براش! :))
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۰۹
مهرنوش لک
شنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۷، ۱۰:۴۴ ق.ظ

تحت کنترل

جدا دلم میخواد بشینم، چشمامو ببندم و باد رو در حالی که توی موهام دست می کشه حس کنم، گرمای خورشید روی صورتمو ببلعم و روحمو بشورم پهن کنم جلوش تا خشک بشه :/ از خنکی هوایی که توی ریه هام میفرستم به وجد بیام، و از شنیدن صدای یه پرنده سرمست بشم .

مسئله اینه که بعضی وقتا فکر میکنم انقدر زیادی بزرگ شده، عجیب، حس یه گلوله برفی غلتان رو میده که جلوشو گرفتن سخته گاهی، دید منطقیم رو میگم (البته اینکه اسمش دید منطقی باشه جای بحث داره.). اجازه ی لذت های کوچیک رو خیلی وقتا به آدم نمیده و یه "که چه " می کنه تو پاچه ی همه چیز! آقا به کجا چنین شتابان?! :)) 


از توی خودت بیرون بیا یکم(مغز!) ، بذار درک لذت چیزایی که گیرنده های حسیت برات میفرستنو از دست ندی...!(اجازه بده. نه تنها جوینده یابنده است، بلکه نجوینده هم نیابنده است🙄)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۷ ، ۱۰:۴۴
مهرنوش لک